کراس اوورها ساخته شده اند تا به عنوان حد واسطی میان خودروهای سدان و شاسی بلند به ایفای نقش بپردازند؛ یعنی بر روی جاده به شدت یک شاسی بلند واقعی خشک و خشن نباشند و در خارج از جاده هم در حد سدان ها عاجز ظاهر نشوند. اما به نظر میرسد به غیر از این هدف اصلی، ویژگی های دیگری مثل پرستیژ و ابهت ظاهری در کنار حس امنیت و جادار بودن نیز در فروش روز افزون این کلاس، تاثیر گذار بوده چون شخصاً افراد زیادی را میشناسم که اصلاً نیم نگاهی هم به طبیعت ندارند اما به خرید خودروئی در این سبک اصرار میرورزند. البته ما امروز با ماشین هایی که از کراس بودن فقط روف ریل و پلاستیک دور گلگیر را به ارث برده اند کاری نداریم و میخواهیم در مورد دو تا از کراس اوورهای دو دیفرانسیل موفق در بازارهای جهانی صحبت کنیم. یکی هیوندای سانتافه که از لحظه ورود نخستین مدل به کشور همواره مورد توجه و استقبال سلیقه ایرانی قرار گرفته و دیگری نیسان ایکس تریل، که با جود تازه وارد بودن توانسته بواسطه اعتبار برند خیلی زود در بازار جا بیفتند و جایگاه مناسبی برای خود دست و پا کند.
طراحی ظاهری
وقتی این دو را جدا از هم دیده بودم حس میکردم محصول هیوندای ابهت خیلی بیشتری دارد اما وقتی خودروها در کنار هم قرار گرفتند متوجه شدم با وجود طول و عرض بیشتر سانتافه، اختلاف ابهتشان آنقدرها هم شدید نیست. از لحاظ طراحی ظاهری هم اوضاع هر دو خودرو خوب است و هر کدام با استفاده از اِلمان های خاص کمپانی خود، زیبائی را به تصویر کشیده اند. مثلاً جلوپنجره ذوزنقه ای و بزرگ هیوندای که به نوعی تبدیل به نماد این خودروساز کره ای شده خیلی به صورت سانتافه می آید و ترکیب این قسمت با چراغهای کشیده و دماغه پخ خودرو، چهره ای جذاب و با شکوه را پیش رویمان قرار داده اند. ایکس تریل هم با فرم U شکل جلو پنجره که امضای جدید خودروهای نیسان است اصالت خانوادگی خود را به رخ میکشد و با چشمانی اخمو و خطوطی سیال، سرکش و چالاک به نظر میرسد. در قسمت کناری نیز با دو دیدگاه متفاوت روبرو هستیم؛ محصول کره ای در اینجا از خطوط تند و تیز و جسورانه استفاده کرده ولی نیسان با امواجی نرم و ملایم بدن ایکس تریل را سیقل داده که هر دو روش به خوبی با طراحی کلی ماشین ها هماهنگ از آب درآمده اند.
خوب پس تا اینجای کار ایکس تریل توانسته در برابر طراحی اغواگرایانه سانتافه مقاومت کند؛ اما با نگاهی به قسمت انتهائی دیگر باید دست هیوندای را به عنوان برنده بالا ببریم؛ زیرا در اینجا چراغهای خوش فرم و سپر شیک سانتافه در مقابل نیسانی قرار دارد که انگار لباس های کهنه لکسس RX را از دیوار مهربانی برداشته و به تن کرده! البته منکر خطوط پخته و اصولی این قسمت ایکس تریل نمیشوم اما اشکال کار اینجاست که محصول نیسان از این زاویه کمی قدیمی و از مد افتاده به نظر میرسد و در نتیجه قیمتش را کمتر از آنچه که هست نشان میدهد.
پس در یک جمع بندی کلی باید بگوئیم که با وجود اینکه میهمان ژاپنی مان بدلیل تعداد کمتر در خیابان کمی خاص تر به نظر میرسد و خطوط ملایمش هم دیرتر از رقیب چشم را خسته میکند اما این سانتافه است که با طراحی جسورانه تر و چهره به روز تر موفق شده اکثر سلایق را با خود همراه نماید.
طراحی داخلی
برتری طراحی هیوندای در داخل اتاق نیز ادامه دارد و خطوط تند و شکسته کابین ضمن هماهنگی با طراحی بیرونی، شکل و شمایلی خاص و جذاب در مقابلمان قرار داده. طراحی اکثر قسمت ها مثل کنسول میانی، دریچه های تهویه و نشانگرهای پشت آمپر نیز زیبا هستند در عین حال حس قدرت و جسارت را در دل انسان زنده میکنند. اما نیسان برای طراحی داخلی ایکس تریل ترجیح داده از خطوط ساده و سنگین استفاده نماید که حاصلش برای این رده قیمتی کمی معمولی به نظر میرسد. در حقیقت پشت فرمان ایکس تریل حس و حال یک ماشین شاسی بلند آفرودی به انسان دست میدهد و با توجه به اینکه مشتریان کراس اوورها معمولاً سلیقه فانتزی تری نسبت به آفرودرها دارند ممکن است از زمختی برخی از قسمت ها شکایت کنند. اما با تمامی این اوصاف هارمونی مناسب خطوط و ارگونومی بالای ادوات ایکس تریل باعث شده که حس آرامش و راحتی در داخل کابین برقرار باشد و این قضیه در کنار خطوط مستحکم و قدرتی داشبورد، حس اعتماد به نفس را در راننده تقویت مینماید.
اما در مورد کیفیت، نمیدانم بخاطر پیش زمینه ذهنی ام بود یا لمس قطعات و چرم ها این حس را در من ایجاد کرد که محصول ژاپنی با کیفیت تر و قرص و محکم تر ساخته شده و خلاصه اینکه به نظرم ایکس تریل دیرتر از سانتافه با افت کیفی داخل کابین مواجه خواهد شد.
آپشن ها
مردم ما به امکانات جانبی اهمیت زیادی میدهند و کره ای ها همیشه از همین نقطه به ژاپن ضربه زده اند. اما گویا وارد کننده ایکس تریل به این قضیه واقف بوده و از این رو مدل مجهزی از این محصول را برای کشورمان در نظر گرفته است. در نتیجه داخل ایکس تریل با گزینه های زیادی از قبیل ایربگ های جلو/جانبی/پرده ای، رادارهای هشدار نقطه کور و حرکت بین خطوط، سامانه شناسایی اجسام متحرک، نمایش 360 درجه محیط پیرامونی، آینه الکتروکرومیک، ترمز دستی برقی، تهویه مطبوع اتوماتیک دوگانه، سقف پانوراما و سانروف برقی، صندلی های برقی جلو مجهز به گرمکن، سنسورهای نور و باران، کروز کنترل و محدود کننده سرعت، سیستم ورود و استارت بدون کلید، نشانگر باد تایرها، بلوتوث، چراغشوی، درب صندوق برقی هوشمند، نمایشگرهای مرکزی و پشت آمپر، سیستم کمکی حرکت در شیب، سیستم های ترمز و پایداری مثل ABS, BA, EBD, ESP و سیستم کنترل شاسی فعال و امکان انتخاب حالت های انتقال قدرت مثل حالت تک دیفرانسیل و قفل دیفرانسیل روبرو شدیم که انصافاً راضی کننده بود.
هیوندای هم که اصلاً شهرتش به آپشن هایش است و در نتیجه فول ترین نمونه های سانتافه وارد شده به کشور از گزینه های بسیاری از جمله صندلی های برقی جلو مجهز به حافظه، تهویه مطبوع دوگانه، 5 گرمکن و دو سردکن برای صندلی ها، سیستم کیلس و استارتر دکمه ای، درب صندوق هوشمند، سقف پانوراما بهمراه سانروف برقی، چراغها و برف پاک کن اتوماتیک، سیستم هشدار فشار باد تایرها، گرمکن فرمان، چراغشور، ایربگ های جلو، جانبی، پرده ای بهمراه ایربگ زانو، کروز کنترل، رادار نقطه کور، آینه الکتروکرومیک، ترمز پارک برقی، سامانه اتوپارک، نمایشگر کنسول میانی و صفحه نمایش پشت آمپر، سیستم های مدیریت ترمز و پایداری مثل ESC, VSM, TSA, ABS, BAS و کنترل حرکت در سرپائینی DBC و سربالائی HAC و امکان انتخاب حالت های مختلف رانندگی و بسیاری موارد دیگر بهره میبرند که خیلی عالی است.
البته یک نکته را در نظر داشته باشید و آن اینکه در بازار انواع و اقسام سانتافه های وارداتی کم آپشن هم وجود دارند که با قیمت های کمتر خرید و فروش میشوند؛ مثلاً ممکن است یک مدل دوربین 360 درجه داشته باشد اما سیستم اتوپارک را نداشته باشد و یا یکی دیگر حتی بدون سانروف و ایربگ های جانبی قدم به سرزمینمان گذاشته باشد. پس در صورت خرید سانتافه از وارد کنندگان متفرقه، حتماً تک تک امکانات را بصورت دقیق بررسی نمائید تا اولاً از وجودشان مطمئن شوید و در ثانی اطمینان حاصل کنید که این امکانات جانبی بصورت فابریک و کارخانه ای نصب شده باشند.
در یک جمع بندی کلی هر دو خودرو سطح مناسبی از آپشن ها را در اختیار قرار میدهند و کمبودی از این حیث احساس نخواهد شد؛ اما اگر خیلی روی این مقوله حساس هستید باید بگویم که سانتافه های فول کمی از ایکس تریل کاملتر می باشند.
ایمنی
در مورد ایمنی هم وضعیت خودروهای مورد تست خوب است و هر دو موفق شده اند 5 ستاره کامل موسسه Euro NCAP را بدست آورند؛ البته اگر به خلاصه نتایج تست تصادف بنگریم، متوجه میشویم که سانتافه شرایط نسبتاً بهتری داشته و در مجموع امتیازات بالاتری کسب نموده است.
خوب تا اینجای کار که رقابت به سود کره جنوبی پیش رفته و در اکثر موارد سانتافه کم و بیش برتر از رقیبش ظاهر شده است؛ اما طرفداران نیسان نا امید نشوند چون بررسی هنوز به پایان نرسیده و فرصت جبران برای ایکس تریل باقی است.
پیشرانه ها و توانایی های حرکتی
با توجه به اینکه پرفورمنس بالای محصولات نیسان قبلاً بارها به ما اثبات شده، میتوان امیدوار بود که ایکس تریل در این بخش یکی از گل های خورده را جبران نماید؛ پس بیائید نگاهی به زیر کاپوت ها بیاندازیم. برای ایکس تریل های وارداتی، یک موتور 4 سیلندر 2.5 لیتری در نظر گرفته شده که قادر است حداکثر 171 اسب بخار قدرت را در دور 6000 و 233 نیوتن متر گشتاور را در دور 4000 تولید نماید. خوب با توجه به حجم موتور و وزن 1.6 تنی این محصول، اعداد و ارقام چندان شگفت انگیز نیستند. در مقابل سانتافه موفق شده به کمک سیستم تزریق مستقیم سوخت ( GDI ) از موتور کم حجم تر 2.4 لیتری خود 188 اسب قدرت در دور 6000 و 242 نیوتن متر گشتاور در دور 4000 استخراج نماید که بهتر از رقیب به نظر میرسد. اما "این اما خیلی مهم است!" هر ماشین بازی میداند که این اعداد حداکثری تنها بخشی از توانایی های واقعی اتومبیل را بازگو میکنند و ممکن است بدلیل تفاوت در نمودار قدرت و گشتاور، مقدار وزن، شرایط انتقال قدرت و بسیاری عوامل دیگر خودروها در عمل شرایط متفاوتی رقم بزنند. مثلاً همین ایکس تریل بدلیل وزن کمتر و سیستم انتقال قدرت متفاوت توانسته علیرغم قدرت و گشتاور کمتر، شتابی مشابه با سانتافه GDI داشته باشد و در عرض 10.5 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت دست یابد. خوب اگر این قضیه را در کنار مصرف سوخت ترکیبی 8.3 لیتری نیسان که 1.1 لیتر کمتر از هیوندای است بگذاریم، میتوانیم ایکس تریل را برنده این قسمت معرفی کنیم.
یکی از علل مصرف مناسب تر ایکس تریل، وجود نسل جدید گیربکس های CVT نیسان، معروف به XTRONIC است که هرچند لذت رانندگی مشابه جعبه دنده 6 سرعته اتوماتیک هیوندای را ارائه نمیدهد اما با بازدهی بالا و هماهنگی خوب با موتور توانسته رژیم غذایی بهتری برای پیشرانه تدارک ببیند.
تجربه رانندگی
و اما تجربه رانندگی، یعنی آنچه که درون کاتالوگ خودروها یافت نمیشود و نمیتوانیم با متر و معیار مشخصی در موردش صحبت کنیم؛ اما بدون بررسی این قسمت نمیتوان نظر نهایی را در مورد ماشین ها اعلام نمود. هر دو خودرو به نسبت ابعادشان دید مناسبی دارند و اگر هم جایی نقصی باشد به کمک دوربین ها، رادارها و سنسورها مشکل برطرف شده. البته با تمامی اینها نباید توقع داشته باشید که در شهر شلوغی مثل تهران همچون یک خودرو جمع و جور، لای خودروها سر بخورید و در هر جای پارکی ماشینتان را جا دهید. فضای جادار کابین هر دو نیز به خوبی از سرنشینان میزبانی میکنند و صندوق بزرگشان سفرهای خانوادگی را آسان نموده. ضمناً سانتافه هایی که مجهز به ردیف سوم صندلی هستند میتوانند برای خانواده های جمعیتی و یا آنهایی که اهل سفر های فامیلی هستند بسیار کاربردی باشند. در واقع محصول هیوندای از نظر ابعاد کلی شرایط بهتری دارد اما فاصله محورهای مناسب و ارتفاع بلند سقف در ایکس تریل باعث شده که سرنشینان احساس تنگ تر بودن فضا را نداشته باشند. فرمان هر دو عملکرد نرم و روانی دارد اما ایکس تریل اطلاعات دقیق تری از مسیر به راننده منتقل میکند. کیفیت سواریشان نیز به نسبت این کلاس خودرویی نرم و راحت است و میتوان روی آرامش در داخل خودرو حساب باز کرد. البته ناگفته نماند که با افزایش دور موتور میزان صدای ورودی بخصوص در ایکس تریل بالاتر از مقدار مورد انتظار ما بود.
اما نگرانی اصلی من در مورد کراس اوورهای 4 سیلندر تنفس طبیعی، بحث توانایی های حرکتی است پس اگر موافق باشید زودتر به این بخش بپردازیم. متاسفانه هر دو اتومبیل در آغاز حرکت حالتی کند و ناامید کننده داشتند. البته طبیعت گیربکس های CVT در شروع حرکت به همین شکل است و در نتیجه در مورد ایکس تریل چندان غافلگیر نشدیم اما توقع داشتیم سانتافه با اسب و گشتاور بالاتر و گیربکس 6 سرعته، بهتر از اینها از جا کنده شود. بعد از این شروع کند، شرایط ایکس تریل بهبود میابد و واکنش ها به پدال گاز حتی مقداری بهتر از سانتافه میشود؛ در واقع به نظر میرسد نسل جدید گیربکس های نیسان مورد بازنگری و اصلاحات قرار گرفته و مقداری هوشمند تر و چابک تر از قبل شده است. البته عملکرد گیربکس هیوندای هم قابل قبول میباشد اما در معکوس دادن گاهی کند عمل میکند.
ضمناً سانتافه مورد تست به کمک راندمان بهتر موتور GDI از آن کندی کسالت بار مدل های MPI سابق فاصله گرفته و دیگر مثل قبل اعصاب آدم را خورد نمیکند! از نظر ترمز و پایداری نیز وضعیت هر دو خودرو مناسب است، بخصوص که سیستم تمام چرخ متحرک هوشمند در مواقع لزوم به کمک سیستم های کنترل پایداری میشتابد و در نتیجه علیرغم مرکز ثقل بالا، مشکل حادی در پیچ های تند نخواهیم داشت. البته در بیرون از جاده هیچ کدامشان خیلی قدرتمند نشان نمیدهند و ما هم همچین انتظاری از یک کراس اوور نداریم؛ اما بواسطه وجود امکاناتی مثل کنترل حرکت در شیب، تقسیم هوشمند گشتاور میان چرخ ها و ارتفاع کمی بیشتر از سطح زمین، میشود برای آفرودهای سبک روی میهمانان امروزمان حساب باز کرد. البته این را هم بگوئیم که ایکس تریل در این قبیل مسیرها کمی روان تر ظاهر میشود.
نتیجه گیری
با توجه به تفاوت اهداف و سلایق نمیشود یکی از این دو را به عنوان برنده قطعی اعلام نمود. از طرفی سانتافه با طراحی جذاب تر، ابعاد بزرگ تر و چند آپشن ویژه میتواند برنده رقابت باشد؛ علاوه بر اینها هیوندای به لطف حضور طولانی در کشور از لحاظ در دسترس بودن قطعات و بازار دست دوم نیز شرایط بهتری دارد. اما همانطور که در طول مقاله مشاهده کردید ایکس تریل هم برگ های برنده زیادی داشت و با موتور بهینه تر، دینامیک رانندگی برتر و اعتبار برند نیسان قادر است نظر بسیاری را به سمت خود جلب نماید. تازه محصول ژاپنی ده ها میلیون تومان ارزانتر از رقیب کره ای قیمت گذاری شده که این قضیه حتی در این سطح قیمتی هم میتواند تعیین کننده باشد.
برگرفته از سایت خودرو بانک